English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (6930 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
object code U برنامه مقصود دستورالعملهای مقصود
object code U خروجی یک کامپایلر یا اسمبلرکه خود کد ماشینی قابل اجرابوده یا برای پردازش بیشتربه منظور تولید چنین کدی مناسب است کد مقصود برنامه مقصود
object code U برنامه مقصد
object code U دستورالعمل مقصود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
object of d. U مراد
object U دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
object U ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
object U نماش داده می شوند
object U که دودویی که مستقیما واحد پردازش مرکزی را عمل میکند.
object U سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
object U فایلی که حاوی کد اصلی برای تابع یا برنامهای است
object U نرم افزاری که با استاندارد COBRA اشیا را بهم متصل میکند
object U متغیر سیستم خبره در یک عمل با دلیل
object U داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
object U OPERAND
to a one's object U مقصودخودرا انجام دادن
object of will U موصی به
Whoever else that may object . U هر کس دیگه که اعتراض کند
no object U چیزی نیست
no object U اهمیت ندارد
object of d. U ارزو
object of d. U کامه
object U زبان برنامه پس از ترجمه
object U برنامه کامپیوتری به صورت کد اصلی که توسط کامپایلر یا اسمبلر تولید شده است
object U امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
object U مقصود
object U موضوع
object U شیئی
object U مخالفت کردن
object U شی ء
object U موضوع منظره
object U هدف
object U مفعول
object U کالا اعتراض کردن
object U چیز
object U پانج کارت که حاوی برنامه است
object U دلیل اوردن
object U اعتراض کردن
object U اعتراض داشتن
object U مورد
object U چیز ماده خارجی
object of worship U معبود
object of transaction U مورد معامله
object of worship U موضوع پرستش یاستایش
object of testimony U مشهود به
object of sale U مثمن
object of protest U معترض علیه
object of sale U کالا
object of sale U مبیع
object of protest U واخواسته
object oriented U روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
object oriented U زبان برنامه نویسی که برای برنامه نویس شی گرا مثل C++ به کار می رود
celestial object U celestial
perception of an object U مشاهده یا دیدن چیزی
parent object U صفحهای که حاوی شی ارجاعی است
object genitive U مضاف الیه مفعولی
object symptoms U نشانههای پیدا یا بیرون نما
concrete object U عین خارجی
object routin U روال مقصود
object program U برنامه مقصد دستورالعملهایی که ازcompiler یا assemblerنتیجه شده و اماده اند تا درکامپیوتر اجرا شوند
object program U برنامه مقصود
object point U مقصد
object point U سمت مورد توجه
object oriented U استفاده میکند
object oriented U استفاده میکند تا شکل تصویر را شرح دهد به جای اینکه در شکل پیکس ایجاد کند
object oriented U تصویری که از بردارهای تعریف
stimulus object U شیئی محرک
object of lease U عین مستاجره مورد اجاره
object of lease U مستاجره
object language U زبان مقصد
object language U زبان مقصود
object glass U عدسی دوربین یاریزبین که نزدیک تراست بچیزی که میخواهندببند
object glass U عدسی شیئی
his conduct is object U رفتارش قابل اعتراض است رفتارش رضایتبخش نیست
object deck U دسته کارت مقصود
object constancy U ثبات شیئی
object computer U OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
object computer U کامپیوتر مقصود
if you dont object U اگر بدتان نمیاید
if you dont object U اگر مانعی نیست
object choice U شیئی گزینی
object cathexis U نیروگذاری در شیئی
object case U حالت مفعولی یا مفعولیت
object ball U گویی که با گوی اصلی بیلیاردمورد ضربت قرار می گیرد
object libido U زیستمایه
goal object U شیئی هدف
object of judgment U محکوم به
object of claim U مدعی به متنازع فیه
object of claim U خواسته دعوی
object of claim U خواسته
object of claim U مدعی به
object of appeal U فرجام خواسته
object of appeal U مستانف عنه
object of appeal U پژوهش خواسته
object module U واحد مقصود ماژول مقصود
object module U واحد مقصد
object module U واحد مقصود
object machine U ماشین مقصود
object libido U متمرکزبر شیئی
love object U شیئی محبوب
direct object U مفعول صریح
sex object U زنیکهفقطازلحاظجنسیدارایجذابیتباشدونهازلحاظشخصیتوتوانایی
object balls U توپهایهدف
Money is no object at all . U پول اصلا" مطرح نیست
object lessons U درسی که با نشان دادن چیزهای موضوع درس توام میشود
direct object U مفعول بیواسطه
indirect object U مفعول غیر مستقیم
object lessons U درس علمی
direct object U مفعول مستقیم
object lesson U درس علمی
object lesson U درسی که با نشان دادن چیزهای موضوع درس توام میشود
object of claim in respect of which U the to made is appeal an
object oriented programming U برنامه نویسی مقصود گرا
object of claim in respect of which U فرجام خواسته
object language programming U برنامه نویسی به یک زبان ماشین قابل اجرا در یک کامپیوتر بخصوص
object method of teaching U شیوه امزش بانشان دادن چیزهای موضوع درس یاتصویرانها
object of claim in respect of which U court supreme
object oriented graphics U نگاره سازی موضوعی
OLE container object U شی ای که حاوی مرجع به شی متصل است یا یک کپی از شی توکار
object assembly test U ازمون الحاق قطعات
To achieve ones object ( aim ) . U به مقصود خود رسیدن
object oriented programming language U زبان برنامه نویسی موضوعی
His only aim and object is to make afortune . U تنها قصدش پولدار شدن است
What kind of talk is that ? I object to your remarks (state ments) U این چه فرمایش است می فرمایید ! ( در مقام اعتراض )
op code U رمز عمل
op code U code OPeration
op code U بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را مشخص میکند
code U مجموعه قوانین
code value U ارزش رمز
p code U روشی برای ترجمه کد منبع به یک کد واسط بنام کد Pتوسط یک کامپایلر
two out of five code U رمز دو از پنج
op code U رمزالعمل
code U برنامه دستورالعمل ها
code U رمز کردن
code U کد
code U قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
code U برنامه دستورالعملها
code U رمزی کردن
code U رمز
code U نظام نامه
code name U اسمرمز
M out of N code U سیستم کدگذاری حاوی تشخیص خطا
M out of N code U هر حرف معتبر که طول 2 بیت دارد باید حاوی M بیت دودویی "یک " باشد
code U کتاب قانون قرارداد
code U سیستم علامتها و اعداد و حروف که فضای خاصی دارد
code U تبدیل دستورات یا داده به فرم دیگر
code U قانون
code U شماره
code U قانون قاعده مقرر
code U نشانه قراردادی
code U علامت
code-named U رمزشده
Murray code U - بیت استفاده می کنند
criminal code U قوانینمربوطبهمجرمینومجازات
dialling code U پیششماره-کد
to crack a code U رمزی [گاوصندوق یا رایانه] را شکندن
non existent code U رمزناموجود
numeric code U رمز عددی
severity code U رمزشدت
code walk through U گردش درطول برنامه
marine code U علامت
marine code U کد
marine code U رمز
native code U کد اصلی
systematic code U رمز اصولی
self validating code U کد خود معتبرکننده
self correcting code U کد خود اصلاح
self complementing code U کد خود مکمل
telephone code U کد تلفن
self checking code U رمز خودرس
retrieval code U رمز بازیابی
return code U رمزبازگشت
result code U پیام ارسالی از مودم به کامپیوترمحلی برای بیان وضعیت مودم
relocatable code U برنامه جابجاپذیر
relative code U کد نسبی
the code of justinian U مجموعه قوانین ژوستی نین پادشاه رم
registration code U قانون ثبت اسناد
reflected code U سیستم کد گذاری که نمایش دو رویت اعداد دهی با یک بیت در زمان از یک عدد به بعدی تغییر میکند
reentrant code U برنامههای اسمبلی تولیدشده توسط ماشین
redundant code U یک مقدار دهدهی کدشده به باینری با یک بیت اضافی تست
severity code U رمزسختی
skeletal code U برنامه ناکامل با کدگذاری در ساختار ابتدایی
skeletal code U کد اسکلتی
symbolic code U کد نمادی
symbolic code U رمز نمادی
stop code U کد توقف
tape code U کد نوار
status code U رمز وضعیت اماد در یک امادگاه
specific code U کد مشخص
specific code U رمز خاص
specific code U کد دودویی که مستقیماگ واحد پردازش مرکزی را هدایت می کنند و فقط از آدرس ها مقادیر مطلق استفاده میکند
specific code U کد برنامه که طوری نوشته شده است که فقط از آدرس ها و مقادیر مطلق استفاده میکند
spaghetti code U کد اسپاگتی
source code U کد مبداء
source code U کد منبع
soundex code U کد حقوقی
soundex code U کد حقوقی پرسنلی
skeletal code U رمز اسکلتی
redundant code U رمزافزونه
r.m.a. color code U علایم رنگی جامعه رادیوسازان
quibinary code U کد
operations code U رمز عملیاتی
operations code U کد عملیاتی
operational code U کد عملیاتی
Recent search history Forum search
2Call sign
1CVV2 Code
2مفعول
1I want to add a meaning, but it doesn't fuction!
1برنامه ریزی این کار‌ چگونه است؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com